زمان تقریبی مطالعه: 11 دقیقه

آل اعین

آلِ اَعْیَن، از خاندانهای رواییِ بنام شیعی از اواخر سدۀ 1 تا 4ق / 7 تا 10م. این خاندان که منسوب به «اعین بن سُنْسُن» است، از نظر زمانی طولانی‎ترین دوران خدمات علمی را در میان دیگر خاندانهای شیعی ویژۀ خود ساخته است. افراد آل اعین، کوفی و غالباً در شهر کوفه ساکن بوده‎اند، هرچند بعدها شماری از آنان به نقاط دیگر کوچیده‎اند. اینان را در کوفه محله‎ای خاص، و نیز در آنجا مسجدی بوده که امام جعفر صادق(ع) نیز در آن نماز خوانده است. این محله تا 334ق / 946م وجود داشته و در این سال بر اثر هجوم قرمطیان بر شیعیان امامی ویران گشته است. خاندان اعین نیز در این تازش آسیب فراوان دیده‎اند (ابوغالب زراری، مقدمۀ مصحح، ص «د»).
افراد این خاندان از روزگار علی بن حسین(ع) (38-94ق / 658-712م) به دوستی با خاندان پیامبر شناخته شده‎اند و برخی از اینان که محضر آن امام را درک کرده‎اند، به تبحر در کلام، فقه، حدیث و دیگر شاخه‎های علمی آن روزگار نام‌آور گشته‎اند. پس از آن نوادگان و اخلاف اعین مصاحبت دیگر امامان را برگزیده و گروهی از آنان به مقامات بلند علمی و دینی نایل آمده‎اند. ابوغالب زراری، که خود از این خاندان است، آل اعین را حدود 60 نفر دانسته و چنین شناسانده است: ما از خاندانی هستیم که خداوند بر آن منت نهاد و به دین خود مشرف ساخت و از آغاز تا زمانی که شیعه در بلاها و گرفتاریها افتاد، ما را به مصاحبت اولیای خویش مختص فرمود (صص 12، 18).
چهره‎های مشهور این خاندان عبارتند از:
1. اَعیَن بن سُنْسُن شیبانی: اعین یعنی گشاده‌چشم. پدر وی سنسن یا سنبس، راهبی مسیحی در یکی از بلاد روم بود. خود او را که به بردگی گرفتار شده بود، مردی از بنی‌شیبان کوفه در شهر حلب خریداری کرد و به کوفه آورد. او سپس مسلمان شد و خواجۀ وی به تربیت اخلاقی و آموزش علمی‎اش همت گماشت. او پس از چندی حافظ قرآن شد و در ادبیات مهارتی یافت و از نظر پرهیزگاری و پاکی اخلاقی نیز مقام بلندی کسب کرد. خواجه او را آزاد کرد، ولی از وی خواست عضویت بنی‌شیبان را بپذیرد، اما او نپذیرفت، با این‌همه، او و خاندانش به «کوفی شیبانی» شهرت یافتند. برخی گفته‎اند که اعین ایرانی بوده و با علی بن ابی‌طالب(ع) دیدار کرده و بر دست او مسلمان گشته و پس از آن از یاران وی شده است (امین، 2 / 101)، ولی رجال‌شناسان عموماً چنین نظری را تأیید نمی‎کنند. آنچه قطعی می‎نماید این است که اعین و خاندان او، تا آنجا که افراد آن شناخته شده‎اند، جز تنی چند، شیعه بوده‎اند و بسیاری به دوستی و طرفداری از علی(ع) و دیگر امامان شهره‎اند.
2. زُرارَة بن اعین شَیبانی: (د 150ق / 767م)، محدث، فقیه، متکلم، ادیب و نویسندۀ امامی. او از مشهورترین راویان شیعی و از برجسته‎ترین شاگردان امام صادق(ع) است، با این‌همه، احوال زندگی او چندان روشن نیست. او در علم کلام، جدل و استدلال بسیار توانا بود و غالباً در مقام بحث بر مخالفان خود چیره می‎شد؛ از این‎رو بسیار مورد توجه امام صادق(ع) و شیعیان بود. او از شاگردان امام محمدباقر(ع) (57-114ق / 676-732م) بوده و از او روایات بسیاری نقل کرده است. برخی از رجال‌شناسان زراره را غیرموثق دانسته‎اند و برخی روایات نیز در نکوهش وی وارد شده است که به قولی شمار آنها به 20 می‎رسد (بهبهانی، 142)؛ اما باتوجه به جایگاه روشن و مهم زراره نزد امام پنجم و ششم و روایات بسیاری که از سوی آن دو امام و امامان بعدی در مدح و تأیید او وارد شده است و حتیٰ او را راستگوترین فرد زمانش دانسته‎اند (طوسی، 141)، تردیدی در ایمان، دانش، اخلاص، امانت و فقاهت وی باقی نمی‎ماند. نقش زراره در گسترش و احیای معارف اهل بیت تا آنجاست که امام صادق(ع) گفت: خدای زراره را بیامرزد، که اگر وی و همگنان او نبودند، سخنان پدرم از میان رفته بود (ابوغالب زراری، مقدمۀ مصحح، ص «د»). در حدیث دیگر، امام صادق(ع) آشکارا او را از بهشتیان دانسته است (موسوی اصفهانی، 1 / 305). باز از آن امام روایت شده است که گفت: 4 تن نزد من محبوب‌ترند: بُرَید بن معاویۀ بَجَلی، محمد بن مسلم، ابوبصیر و زراره (طوسی، 142). رجال‌شناسان عموماً روایات ذمّ زراره را ضعیف و یا ناشی از شرایط خاص سیاسی و تقیه دانسته‎اند (همانجا). مسألۀ دیگری که نزد محققان شیعی مورد گفت‌وگوست، انکار یا تردید او در امر امامت موسی بن جعفر(ع) (128-183ق / 745-799م) است (امین، 7 / 53). هرچند این نسبت کاملاً محرز نیست، اما اگر چنین تردیدی نیز در زراره پیدا شده باشد، باتوجه به تأییدات امامان و شیعیان بعدی از زراره، جای شک باقی نمی‎ماند که سرانجام او به امامت امام موسیٰ(ع) گردن نهاده است.
گفته‎اند که زراره دارای تألیفاتی نیز بوده است، اما جز یک کتاب با عنوان الاستطاعة والجبر والعهود (طوسی، 143) از او یاد نشده است. ابن بابویه قمی (329ق / 941م) گوید که آن کتاب را دیده است (نامۀ دانشوران، 9 / 83).
برخی ادعا کرده‎اند که زراره 90 سال زیسته است (همان، 9 / 89). این احتمال دور نمی‎نماید، چه برخی او را از اصحاب امام علی بن حسین(ع) نیز دانسته‎اند (ابوغالب زراری، 3). زراره را 7 فرزند با نامهای: رومی، یحییٰ، عبدالله، حسن، حسین، محمد و عُبید بوده که از راویان شیعی و غالباً از شاگردان امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) بوده‎اند و از آنان روایت کرده‎اند. در این میان عبید از اعتبار و شهرت بیشتری برخوردار است؛ چنانکه او را «موثَّق» شمرده‎اند. او در کوفه می‎زیست و از چنان اعتباری برخوردار بود که شیعیان کوفه او را به هنگام نیاز برای ملاقات با امام صادق(ع) و پرسش از آن حضرت به مدینه می‎فرستادند (همو، 5).
3. حُمْران (ابوحمزه) ‎بن اعین، فقیه، محدث، نحوی، ادیب و لغت‌دان. او از شاگردان امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بوده و از آن دو روایات بسیاری نقل کرده است و کسان بسیاری از او روایت کرده‎اند. هرچند برخی از رجال‌شناسان اهل سنت، به دلیل شیعی بودن حمران، وثاقت او را تأیید نکرده‎اند، اما رجال‌شناسان شیعی عموماً او را موثق و مورد اعتماد دانسته‎اند و حتیٰ برخی او را از زراره نیز موثق‎تر دانسته‎اند (امین، 6 / 234). حمران علم نحو را از ابوالاسود دُؤَلی آموخته است. هرچند تاریخ مرگ او دانسته نیست، اما قطعی است که او پیش از امام صادق(ع) درگذشته است (ابوغالب زراری، 4). حمران دارای فرزندانی چند بوده است با نامهای: عقبه، حمزه و محمد. اینان از اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع) و از راویان موثق بوده‎اند و از آن دو روایات بسیار نقل کرده‎اند.
4. بُکَیر (اَبوجَهْم) بن اعین، فقیه و محدث. او از راویان موثَّق و از یاران امام پنجم و امام ششم به‌شمار آمده و روایات بسیاری از آن دو نقل کرده است، اما به‌رغم شهرت بسیارش، چیزی بیش از این از احوال او دانسته نیست. بکیر پیش از وفات امام صادق(ع) درگذشته است. وی 6 پسر داشته که عبارتند از عمر، جهم، زید، عبدالله، عبدالحمید و عبدالاعلیٰ. افراد یاد‌شده از عالمان و محدثان، و از اصحاب امام صادق(ع) به‌شمار آمده‎اند. عبدالله، با اینکه از فقیهان صاحب‌نظر دانسته شده، فطحی‌مذهب به شمار آمده است (همو، 4، 6).
5. احمد بن محمد، معروف به ابوغالب زراری (285- 368ق / 898-978م)، فقیه، محدث، متکلم، ادیب و شاعر. او از عالمان و محدثان بنام آل اعین و آخرین فرد مشهورِ این خاندان است. وی در کوفه زاده شد. پنج ساله بود که پدرش درگذشت. پس از آن جدش محمد بن سلیمان تربیت او را به عهده گرفت. او پس از فراگیری علوم ابتدایی، دانشهای مختلف را در سطوح عالی نزد عالمان بنام روزگارش آموخت و از تربیت اخلاقی و معنوی آنان بهره برد. در 11‌سالگی حدیث را فرا گرفت. در 300ق / 912م جدش درگذشت و پس از آن، او که کمتر از 20 سال داشت، ازدواج کرد. پس از مدتی دارای فرزندی شد که درگذشت. سپس میان وی و همسرش ناسازگاری پدید آمد و آهنگ بغداد کرد و از طریق حسین بن روح، نایب خاص امام غایب(ع) (ز 255ق /  868 م)، از او یاری خواست و او پیام داد که به زودی اختلاف میان وی و همسرش زدوده خواهد شد، و چنین شد. در روزگار او قرمطیان به کوفه هجوم بردند و محلۀ آل اعین را ویران کردند. در 350ق / 961م به زیارت کعبه توفیق یافت؛ مدتی در آنجا زیست و به عبادت گذراند. او در 356ق / 967م رسالة فی آل اعین را نوشت و در آن احوال خاندانش را، از آغاز تا انجام، به ایجاز و با ذکر مشایخ روایی و طرق روایات خود گرد آورد و آن را به نوه‎اش محمدبن عبدالله اهدا کرد، بدین امید که او خاندان فرو پاشیده‎اش را به یاد آورد و استمرار حدیث را در سلسلۀ راویان آل اعین ممکن سازد. در 367ق / 977م از مکه بازگشت و یک سال پس از آن درگذشت و در کوفه به خاک سپرده شد. ابوغالب از نسل بکیر بن اعین بوده، از این‎رو نیاکان او به بکیری شهرت داشته‎اند، اما از روزگار امام علی بن محمد(ع) (212-254ق /  829- 868 م) به «زراری» شهرت یافته‎اند. این شهرت، چنانکه خود او گفته، از زمان جدش سلیمان بن حسن پدید آمده است. دلیل این تغییر عنوان را دو چیز دانسته‎اند: یکی اینکه مادر حسن بن جهم بن بکیر، نیای بزرگ ابوغالب، دختر عبید بن زراره بوده است؛ دیگر اینکه امام عسکری(ع)، احتمالاً به دلیل شرایط و ملاحظات سیاسی، سلیمان فرزند حسن را زراری نامیده است (زراری، 11؛ ابطحی، 3 / 335).
ابوغالب که خود از راویان موثق و کثیرالروایه شمرده شده است، از کسان بسیاری حدیث نقل کرده است. او بنام‎ترینِ این مشایخ را در رسالۀ خود ذکر کرده است. نام این افراد بدین شرح است: احمد بن ادریس اشعری (د 306ق /  918م)، احمد بن محمد بن سعید بن عقبه (د 333ق / 944م)، احمد بن محمد عاصمی بغدادی، احمد بن محمد رباح واقفی، جعفر بن محمد بن مالک فزاری بزاز، جعفر بن محمد بن لاحق شیبانی، حمید بن زیاد نینوایی (د 310ق / 922م)، عبدالله بن جعفر حِمُیَری، ابوطالب عبیدالله بن ابی‌زید انباری، علی بن حسین سعدآبادی، ابوالحسن علی بن سلیمان (عموی پدرش)، علی بن سلیمان بن مبارک قمی، علی بن محمد بن عیسی بن زیاد تُستری، عمر بن فضل وراق طبری، محمد بن احمد بن داوود (د 378ق /  988م)، ابوعبدالله محمد ابن ابراهیم بن جعفر کاتب نعمانی، محمد بن حسن بن علی بن مهریار اهوازی، محمد بن سلیمان بن حسن (د 300ق / 912م) (جد ابوغالب)، محمد بن محمد معادی، محمد بن یعقوب کلینی (د 329ق / 940م) و ابن مُغَیْره (ابوغالب زراری، 38-107). اما کسانی که از ابوغالب روایت کرده‎اند اینانند: شیخ مفید (د 413ق / 1022م)، ابوعبدالله حسین بن عبیدالله غضایری (د 411ق / 1020م)، ابوالعباس احمد بن علی بن نوح سیرافی، ابن عبدون (د 423ق / 1031م)، ابوطالب بن غرور، ابوعبدالله احمد بن محمد بن عیاش جوهر (د 401ق / 1010م) و ابوالفرج محمد بن مظفر (همو، مقدمۀ مصحح، صص، «د»، «ل»). افراد یاد‌شده، از مشایخ حدیث شیخ طوسی (385-460ق / 995-1067م) و احمد‌بن علی بن احمد نجاشی (450- 528 ق /  1058-1123م) هستند. ابوغالب دارای تألیفاتی نیز بوده است که چنین از آنها یاد شده است: کتاب تاریخ که به گفتۀ شیخ طوسی و نجاشی ناتمام است؛ کتاب افضال، کتاب مناسک حج (بزرگ و کوچک)؛ کتاب دعاهای سفر؛ گزیده‎ای از کتاب بصائر ‎الدرجات تألیف سعد بن عبیدالله یا اخبار علی بن سلیمان قمی؛ اخبار در روزه؛ اخبار در ظهور؛ خطبه‎ای از پیامبر در روز غدیر؛ خطبه‎های امیرالمؤمنین(ع)؛ مجموعه‎ای از اخبار پراکنده؛ مجموعه‎ای از دعاها و رسالةٌ فی آل اعین از این آثار، جز رسالۀ آل اعین که به کوشش محمدعلی موحد موسوی اصفهانی در 1399ق /  1978م در اصفهان چاپ شده است، چیزی در دست نیست.

مآخذ

ابطحی، محمدعلی، تهذیب المقال، نجف، مطبعة الآداب، 1390ق؛ ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، بیروت، دارالمعرفة، 1398ق، ص 309؛ ابوغالب زراری، احمد، رسالة فی آل اعین، به کوشش محمدعلی موسوی ابطحی، اصفهان، 1399ق، جمـ ؛ اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواة، بیروت، دارالاضواء، 1403ق، ج 1، جمـ ؛ افندی اصفهانی، عبدالله، ریاض العلماء، به کوشش احمد حسینی و محمود مرعشی، قم، مطبعة الخیام، 1401ق، ص 62؛ امین، محسن، اعیان الشیعة، بیرون، دارالتعارف، 1403ق، 6 / 235، 7 / 46، 390، 955؛ بحرالعلوم، محمدمهدی، رجال، تهران، مکتبة الصادق، 1363ش، 1 / 222-257؛ بهبهانی، محمدباقر، تعلیقات علی منهج المقال، 1306ق، صص 71-72، 97، 99، 112، 124، 125، 143- 148، 187، 189، 200، 203، 215، 216، 266؛ حلی، حسن بن علی، کتاب الرجال، به کوشش جلال‎الدین محدث، دانشگاه تهران، 1342ش، جمـ ؛ خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، بیروت، 1403ق، 3 / 253، 359-362، 6 / 255-262، 9 / 147-149، 254-255، 260-261، 310-312، 10 / 113-114، 11 / 14-17، 13 / 181، 14 / 155-156، 15 / 113؛ طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، به کوشش محمود رامیار، دانشگاه مشهد، 1351ش؛ قمی، عباس، فوائد الرضویة، تهران، 1327ش، صص 31-32؛ موسوی اصفهانی، آقا حسین، ثقات الرواة، نجف، مطبعة الآداب، 1387ق، صص 304-332؛ نامۀ دانشوران، قم، دارالفکر.

بخش معارف

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.